از معجزه کلمات استفاده کن دوست من:
کلمه مي‌تواند تو را مشتاق کند مثل دوست داشتن.
کلمه مي‌تواند تو را سبز کند مثل خوشحالم.
کلمه مي‌تواند تو را زيبا کند مثل سپاسگزارم.
کلمه مي‌تواند تو را پيش ببرد مثل ايمان دارم.
کلمه مي‌تواند تو را آغاز کند مثل:
از همين لحظه شروع ميکنم.

صبح است...
ياس را بايد کاشت
توي گلدان ظريفي که پر از عطر خداست و سپس گلدان را
روي يک ميز گذاشت.
پرده ها را بايد پس زد
و به خورشيد فضا داد که آرام بتابد بر آن...
آن زمان خواهي ديد با شميم گل ياس،
تو چه احساس قشنگي داري
و درخشان شدن برگ گياه
چه تماشا دارد!
در دلت بوته اي از ياس بکار!
ياسي از عاطفه، اميد، محبت، ادراک
و بدان بي ترديد زندگي با تو سر مهر و وفا خواهد داشت .

لا أعلَم لمَ هُم مهووسِين بِفكرة تركِ رسائِل إعتذار كُلما رحلوا !
و كأنهُم يحاولون تَبرير نهاياتٍ
صَنعوها قبل البِدايات
و كأنهُم يعطون للدموع فُرصةً أخيرَه
لِبُكائِهم بِحسرةٍ لَم يستحقوها
و فِي أسفلِ الوَرقه دائِما نجِدهم وشموا "أحبك" ..
هِه أيسخرونَ من قلوبٍ أحبّتهُم بِلا مُبرر ؟

هنآك آششخآص .. آذھَلونِي بطيَبة قلوبھَمً !
آشعر بآلرآحہَ معهم وَكل مًآ تحدثت آليهم .. آشعر بآنِي آحبھَمً بلآ سبب ..♥

- فَـ يآرب لآ تحرمني منهـم

-

لا رغبة لي بِ الحَديثْ أريدُ فقط أن أطيِر !
أن أتعلقَ بريشة " عَصفوُر جمَيِل " مُحلقةَ إلىَ البعيد =$
حيثُ لآ صورة ، لآ ذكْرى ، ولآ تَوآريخ !
ولا أماكنْ تعرفنيِ ولا حتىَ حنَيِنْ (

ساشتاق لمًن يرسمونِ ابتسامتي گل صبَاح
ويغمرون يومّي بالفرحِ والمرحِ
ساشتاقِ لروحهم الشقيههِ
لحگاياتهّم العبيطةِ : لسَخريتهم : لضحگاتهم المستمرة
اصدقائي همِ ؛ سعادة لاتقارن بسعادةة اخرىّ
احبهم وگفى ♥̣̇ $

+ My friends

ربي إني أخاف ضمة القبر و ظلمة القبر و وحدة القبر وعذاب القبر
فـ أجعل أعمالي تنير قبري و قني عذابه برحمتك يا أرحم الراحمين 3>

[ أَفْضَل مَا اكْتَسَبَتْهُ النُّفُوس وَ حصَّلَتْهُ القُلُوب ،
وَ نَالَ بِهِ العَبْدُ الرِّفْعَه فِي الدُّنْيَا وَ الآَخِرَهـ هُوَ العِلْمُ وَ الإِيمَان ]